مدیریت ذره بینی یا Micromanagement، دیدگاهی در دنیای تجارت، مدیریت و کسب و کار است. مدیریت ذره بینی، یک سبک مدیریتی است که به موجب آن مدیر ارشد کار و فعالیت کارمندان خود را از نزدیک نظارت، کنترل یا یادآوری می کند.مدیریت ذره بینی به طور کلی مفهوم منفی دارد، زیرا نشان دهنده عدم آزادی عمل در محل کار است.مدیریت ذره بینی که ترجمه عبارت انگلیسی Micro Management است، یکی از موضوعات در بحث مدیریت است که دارای بار معنایی منفی نیز هست. بحث مدیریت ذره بینی یا خردهبینی در مدیریت تقریبا از سال 2000 وارد مقالات و تعریف مدیریت شد و طی چند سال اخیر تحقیقات دانشگاهی بیشتری درباره این روش در مدیریت انجام گرفت. در این سبک مدیریتی، مدیر تلاش میکند بر همه جزییات کوچک در تیم و محل کار نظارت داشته باشد. به عبارتی، مدیریت ذره بینی درست در نقطه مقابل مدیرانی قرار میگیرد که به نیروهای خود آزادی عمل میدهند و به تواناییهای آنها اعتماد میکنند.
نشانه های وجود مدیریت ذره بینی در محیط کار
در روش مدیریت ذره بینی، مدیر ارشد به جای ارائه دستورالعمل های کلی در مورد کارها و وظیفه های سبک و سپس صرف زمان برای نظارت بر مشکلات و وظیفه های سنگین تر، هر مرحله از یک فرآیند کاری را جداگانه زیر نظر گرفته، ارزیابی می کند و به نظر کارمندان خود اهمیت نمی دهد.
در مدیریت ذره بینی عملا آزادی عمل وجود ندارد و مدیر ارشد هنگامی که یکی از کارمندان بدون مشورت با مدیر ارشد تصمیم گیری می کند، عصبانی می شود. حتی اگر آن تصمیم در حیطه اختیارات کارمند باشد.
مدیریت ذره بینی اغلب شامل درخواست گزارش های غیر ضروری و بیش از حد دقیق است. در این روش مدیریتی، مدیر بر ارائه بازخورد های مداوم و دقیق پافشاری می کند و اهمیت کمتری به عملکرد، کیفیت و نتایج کلی می دهد.
این امر باعث می شود روی مسائل بی اهمیت و سطح پایین تمرکز شده و تصمیم گرفتن با تاخیر انجام شود که در نهایت اعضای یک شرکت را از هدف اصلی دور می کند.
با دوره پرورش مدیر عامل حرفه ای آشنا شوید
بسیاری از مدیران ذره بینی، به ویژه آن دسته که به نحوه مدیریت خود افتخار می کنند، وظایف خود را به زیردستان و کارمندان می سپارند و سپس بر عملکرد آن ها نظارت می کنند. این امر باعث می شود فکر کنند نتایج مثبت حاصل تلاش خودشان است و برای نتایج منفی نیز کارمندان خود را مقصر بدانند.
این مدیران مسئولیت شکست های خود را به عهده نمی گیرند و روش یا راه حل جدیدی برای رسیدن به موفقیت ارائه نمی دهند تا دیگر دچار شکست نشوند.
مدیریت ذره بینی در بدترین حالت، به شکل رفتارهای قلدرانه حاصل از خودشیفتگی و آزار و اذیت کارمندان در محل کار بروز پیدا می کند. می توان این جنبه از مدیریت ذره بینی را نوعی از اعتیاد دانست.
درست است که این مدیرها از نظر رفتاری به کنترل کردن دیگران به عنوان شیوه زندگی و همچنین ابزاری برای رسیدن به خواسته های خود وابسته هستند، اما این حقیقت را انکار می کنند و آن را نمی پذیرند.
به گفته کارشناسان بعضی از این موارد مدیریت ذره بینی ناشی از بیماری ها و اختلالات رفتاری و روانشناختی مانند اختلال شخصیت وسواسی جبری است.
همان طور که گفته شد، کارکنان اغلب به راحتی می توانند وجود مدیران ذره بینی را در محل کار تشخیص دهند در حالی که این مدیران به ندرت از مدیریت اشتباه خود آگاه هستند. آن ها معمولا به خود لقب هایی مانند کمال گرا یا منظم می دهند و مدیریت ذره بینی خود را به کلی انکار می کنند.
معایب مدیریت ذره بینی
از جمله معایب این سبک مدیریت که باعث میشود از فرد به عنوان یک مدیر بد یاد شود، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1.افزایش جابهجایی کارکنان
با توجه به هزینههای بالای استخدام مجدد، هیچ سازمانی تمایل به افزایش چنین هزینههایی ندارد. هر شرکتی به دنبال راههای سرمایهگذاری و استراتژیهای مختلف برای حفظ کارمندان با مشارکت بالا است. در بیشتر مواقع، ویژگی های مدیریت ذره بینی منجربه ناراحتی کارکنان یک شرکت و در نهایت جدایی آنها از سازمان میشود. طبق تحقیقات انجامشده، بیش از 50 درصد از کارکنان به خاطر مدیریت ذره بینی سمتهای بالادست خود، به فکر تغییر شغل هستند. باید در نظر داشته باشید که این سبک مدیریت به خاطر کاهش استقلال و تعامل در تیم، ممکن است موجب کاهش مشارکت کارکنان در سازمان شود.
2.کاهش خلاقیت و انگیزه در محل کار
خلاقیت یکی از مهمترین مهارتها در دنیای امروز است. کارکنان خلاق، با دیدگاههای متفاوت خود ارزش افزوده زیادی برای سازمان دارند. هر سازمانی باید به فکر استخدام افرادی باشد که بتوانند برای حل مسائل، خارج از چهارچوب فکر کنند. بسیاری از کارکنان معتقدند که برای بروز خلاقیت خود آزادی کافی ندارند. مهارت این افراد در نقطه مقابل ویژگی های مدیریت ذره بینی قرار میگیرد. این افراد برای اینکه بتوانند کارها را با روش خود انجام دهند، نیاز به اعتماد بیشتر مدیران خود دارند. علاوهبراین، عدم توانمندسازی کارکنان ممکن است منجر به کاهش انگیزه آنها شود. کاهش انگیزه نیز منجر به کاهش بهرهوری کارکنان خواهد شد. افزایش استقلال در محل کار به بهبود ارتباطات سازمانی، شفافیت نقش، وظایف، تعهد و سازگاری بیشتر کمک خواهد کرد. همه این فضیلتها به یک کارمند انگیزه کافی برای افزایش توانمندیهایش میدهد.
3.افزایش فرسودگی شغلی
قطعا هیچ مدیری، در هیچ سازمانی نمیخواهد که افرادش دچار فرسودگی شغلی شوند. یک ذهن خسته یا پراسترس نمیتواند عملکرد خوبی از خود نشان دهد، کارمندانی که دچار فرسودگی شغلی هستند چیز زیادی برای ارائه به سازمان ندارند. مدیریت ذره بینی و پیگیری لحظهبهلحظه جزییات، استرس شدیدی به کارکنان وارد میکند، استرس تعادل بین کار و زندگی افراد را به هم زده و در طولانیمدت منجر به فرسودگی شغلی میشود.
4.هدر رفتن زمان و انرژی
مدیریت ذره بینی زمان و انرژی زیادی از مدیر میگیرد. مدیری که از این سبک مدیریت پیروی میکند، بخش زیادی از زمان و انرژی که باید به نظارت و کار واقعی اختصاص دهد صرف چک کردن جزییات کار میکند. طبیعتا انرژی مفید شما به عنوان یک مدیر محدود است و پیگیری جزییات بخش زیادی از آن را تلف میکند.
5.افزایش نارضایتی کارکنان
بسیاری از کارمندان، مدیریت ذره بینی را دوست ندارند زیرا از هر نظر روی کارشان تاثیر منفی میگذارد. اگر به عنوان یک مدیر وارد جزییات اضافی فرآیند کار شوید، کارمندان به دلایل زیادی ممکن است ناراضی و یا عصبانی شوند. تکرار مکررات و پاسخ به سوالات جزئی، زمان و انرژی آنها را تلف میکند و دائم موجب از بین رفتن تمرکز آنها در حین کار میشود. علاوهبراین احساس میکنند که شما به عنوان یک مدیر به آنها اعتماد ندارید و نمیتوانند از تجربیات و مهارتهای خود برای انجام کار بهرهمند شوند.
موفقیت ، یک انتخاب است !